• وبلاگ : فاطمه زهرا كوچولو
  • يادداشت : سفرنامه ي فاطمه زهرا كوچولو
  • نظرات : 0 خصوصي ، 13 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + خاله ناظم 

    اي خدااااااا

    سووووووووووووووسك

    كي جرات كرد تا از دهنت در بياره؟؟

    اگه من بودم كه ميترسيدم درش بيارم. يواشكي روم و ميكردم اونور كه مثلا من نديدم:دي

    وااااااااااي سلام خاله:

    ببخشين. انقدر حالم يه جورجات شد كه ديگه يادم رفت تو چي نوشتي و من چي خوندم.

    اها يادم اومد. ميخواستم بگم انشاءالله عروس ميشي گل خوشگل خاله.

    راستي حالا راستكي اون سوسكه....

    ولش كن.

    خودت خوبي؟؟

    حالا چه مزه اي بود؟؟؟

    نه فكرش رو نكن.

    عروسي خوش گذشت؟؟

    حالا زنده بود يا مرده؟؟

    اي بابا اين سوسكه از جلو چشم من نميره چرا؟؟؟

    پاسخ

    سلام خاله جون اره خاله سوسك خوردم يعني قورتش ندادم فقط گذاشتمش تو دهنم پاهاشم از لبام آويزون شده بوووووووووووووووود فك كن